هیبت
هیبتفریدون پوررضا

“ساز” را زمین نمی‌گذارم

موسیقی در مناطق شمالی ایران قدمت بسیاری دارد و در این میان اتفاقات اجتماعی و سیاسی و حتی جغرافیایی بسیار به وقع پیوسته در همین منطقه چند و چون آن را تحت تاثیر قرار داده است. منطقه دیلمان تا قرن پنجم هجری «دیلم» نامیده می‌شد و از قرن پنجم به بعد در متن‌ها و اسناد موجود از آن با عنوان دیلمان یاد شده است. در گذشته‌های نه چندان دور یعنی کمتر از یک قرن پیش برخی از بزرگان و قدمای موسیقی دستگاهی ایرانی با سفر به منطقه دیلمان و دیدار با میراث‌داران آن از موسیقی دیلمان و نغمات آن تاثیر گرفته‌اند. محمدرضا شا‌ه‌نوری (موسیقیدان و نوازنده و سرپرست گروه گیل و دیلم) یکی از میراث‌داران موسیقی دیلمان و جزو آخرین نسل‌ روایان موسیقی این منطقه است. طهماسب بیگ، جعفر قلی‌بیگ، مهدی بیگ، شاه نور بیگ و نصرالله بیگ که بزرگان موسیقی دیلمان به حساب می‌آیند، همگی اجداد محمدرضا شاه‌نوری هستند. محمدرضا شاه‌نوری در گفتگوی پیش‌رو از قدمت و پیشینه موسیقی دیلمان گفت و به تشریح تاریخی آن از گذشته تاکنون پرداخت.

 موسیقی دیلمان و گونه‌های آن چگونه‌اند؟

دیلمان در زمان سامانیان، اشکانیان، ساسانیان موسیقی داشته است. این موسیقی هزاران سال قدمت دارد. بخش زیادی از موسیقی دیلمان آیینی است و کارها و مشاغل نیز موسیقی خاص خود را دارند که به آنها کارآوا می‌گویند. پس از آنکه دین مبین اسلام به ایران آمد و در کشور رایج شد، بخشی دیگر به موسیقی دیلمان اضافه شد که می‌توان آن را موسیقی زیارتی نامید. ما حتی برای مناسباتی چون عاشورا نیز موسیقی داریم.

موسیقی دیلمان در مقاطع مختلف با چه سازهایی اجرا می‌شده است؟

موسیقی دیلمان در مقاطعی که گفتم توسط چنگ، نی، دایره و دف اجرا می‌شده است.

آنچه به لحاظ تاریخی و اجتماعی موسیقی دیلمان را طی سده‌های گذشته تحت تاثیر قرار داده چه عواملی بوده است؟

این موسیقی بسیار غنی است و دارای آهنگ‌ها و نغمات بی‌نظیری است اما پس از آنکه مردم منطقه مذهب شیعه را برگزیدند موسیقی وضعیت دیگری پیدا کرد و همین موضوع روند آن را تحت تاثیر قرار داد. می‌توان گفت پس از آنکه مردم به مذهب شیعه روی آورند این موسیقی فراموش شد زیرا به دلیل اعتقادات و نظراتی که درمورد موسیقی وجود داشت، نوازندگان ساز را کنار گذاشتند و آوازخوانان نیز دیگر نخوانند. به نوعی موسیقی حرام محسوب می‌شد.

در کدام مقطع تاریخی موسیقی دیلمان احیا شد یا مورد توجه دوباره قرار گفت؟

اگر بخواهم بر اساس سند و مدرک صحبت‌ کنم باید بگویم در سال 1009 (حدود 380 سال پیش) یعنی در زمان حکومت نادرشاه افشار، برخی از کردهای قوچان برای محافظت از مرزها در گیلان و بام‌واره دیلمان و دیگر بخش‌ها از لوشان تا اشکور مستقر شدند. در همان مقطع یعنی حدود چهارصد سال پیش پدرِ جدم “طهماسب بیگ” که یکی از هنرمندان مطرح قوچان به حساب می‌آمده از سال 1009 تا 1028 در دیلمان مستقر می‌شود. او به پسرش جعفر قلی‌بیگ که او نیز یکی از خوانندگان و نوازندگان بسیار مهم کردهای منطقه بوده، درباره موسیقی دیلمان و آداب و مناسک دیلمانیان توضیح می‌دهد و از زیبایی‌ گونه‌های مختلف موسیقی منطقه می‌گوید.

یعنی تا آن زمان موسیقی دیلمان به‌طور کامل تعطیل بوده و فعالان آن هیچ فعالیتی نداشته‌اند؟

موسیقی در آن دوران وجود داشته اما پنهانی بوده است. یعنی خوانندگان و نوازندگان مخفیانه و در خفا به اجرای آثار و مناسک موسیقی‌محور می‌پرداخته‌اند. در ادامه طهماسب بیگ به جعفر قلی‌بیگ می‌گوید به قوچان برو و سورنا،‌ نقاره و کمانچه را بیاور که جعفر قلی‌بیگ نیز چنین می‌کند. این را هم بگویم که در آن مقطع کمانچه، پنج سیم داشته است. حال همان کمانچه‌ی طهماسب‌ و جعفرقلی‌بیگ به من که آخرین نواده‌ی آن نسل هستم، رسیده و قدمت آن چهارصد سال است. سورنایی هم با همان قدمت وجود داشت که طلاکوب و نقره ‌کوب بود اما متاسفانه از بین رفته است. سورنا را از دست دادیم اما کمانچه را نگه داشته‌ام. خلاصه اینکه جعفرقلی‌بیگ سازهای سورنا، نقاره و کمانچه را برای احیای موسیقی دیلمان و کردهای منطقه نزد پدرش می‌برد و به اتفاق، برای احیای موسیقی دیلمان و کردها به تولید و اجرای آثاری می‌پردازند که می‌توان آنها را تلفیقی دانست. البته سازهایی چون دوتار و قومشه نیز در آن مقطع کاربرد داشته است.

آیا نمونه کمانچه‌ی پنج سیم در دیلمان وجود دارد؟ نوازندگان مطرح آن چه کسانی بوده‌اند؟

کمانچه پنج سیم همچنان در دیلمان موجود است. پدرم دو پسرعمو داشت که کمانچه پنج سیم داشتند و می‌نواختند. شخص دیگری بود با نام تراب‌خان که اصالتا کرد بود و او نیز نوازنده کمانچه پنج سیم بود. فرد دیگری به نام فیض‌الله خان که نوده‌ای بود نیز کمانچه‌ای داشت که شش سیم بود. فیض‌الله خان استاد همه آنهایی بود که گفتم. متاسفانه از دنیا رفت و فرزندانش نیز راه او را ادامه نداند. البته کمانچه در ابتدا تک سیم بود که به جای سیم از روده گوسفند در ساخت آن استفاده می‌شد. پس از تکامل این ساز کردهای دیلمان فقط از کمانچه پنج سیم استفاده می‌کردند. پدران ما معتقد بودند که سیم پنجم کمانچه به خدا وصل است. می‌گفتند آن سیم هیچ‌گاه نباید پاره شود و اگر این اتفاق بیفتد به این معناست که ارتباط نوازنده با خدا قطع شده است. اگر سیم پنجم پاره می‌شد به سرعت آن را ترمیم می‌کردند و از آن استفاده بیشتری می‌کردند.

موسیقی کردهای توابع دیلمان و گیلان در آن مقطع چه وضعیتی داشته است؟

آنها در جشن‌ها و مناسباتشان به اجرای موسیقی می‌پرداختند؛ اما اهالی دیلمان به این موضوع اعتراض می‌کنند و می‌گویند ما شیعه هستیم و موسیقی را حرام می‌دانیم که کردها در پاسخ می‌گویند ما نیز شیعه هستیم، اما موسیقی برایمان مهم است و باید در جشن‌ها و عروسی‌هایمان شادی کنیم. سپس اهالی دیلمان به موسیقی کردها توجه می‌کنند و متوجه می‌شوند که اجرای زیبایی دارند. پس از این اتفاقات بین اهالی دیلمان و کردها رابطه بهتری ایجاد شد و آنها و دیگر اقوام منطقه با هم فامیل شدند. طی این اتفاق کردها، گیلانی‌ها، گالشی‌ها، دیلمانی‌ها، کلایی‌ها و اهالی دیگر بخش‌های منطقه ارتباط خوبی با یکدیگر برقرار کردند و حال سال‌‌ها و قرن‌هاست که پس از چندین نسل در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند. می‌توان گفت اهالی دیلمان با اقوام مذکور دیگر یک خانواده به شمار می‌آیند.

82

در بخشی از صحبت‌هایتان از موسیقی تلفیقی گفتید. آیا می‌توان گفت که موسیقی دیلمان تلفیقی از موسیقی کردها و گیلکی‌ها و گالشی‌ها و دیگر اقوام است؟

منظورم از تلفیق موسیقی کردها بود که به نوعی بر موسیقی دیلمان تاثیر گذاشته است. می‌توان گفت اغلب آثار موسیقایی دیلمان در «بیات کرد» اجرا می‌شوند. دلیلش این است که کردهای کرمانج، طی توضیحاتی که دادم، موسیقی دیلمان را مجددا بنیان نهادند.

آیا می‌‌توان استنباط کرد که موسیقی دیلمان از سال 1009 تاکنون نسبت به مقاطع قبلی وضعیت مشخص‌تری دارد؟ در ادامه از موسیقی دیلمان و آثار به‌جا مانده قدیمی‌تر هم بگویید.

پدرم در زمان حیاتش با کمانچه پنج سیمش آثاری را اجرا می‌کرد که به گفته خودش متعلق به 2500 پیش بوده است. زمانی که از او درباره اثر می‌پرسیدم، می‌گفت پیرمردهای دیلمان آن را می‌خواندند و اجرا می‌کرده‌اند و من نیز از آنها یاد گرفته‌ام. او حتی نام اثر را می‌دانست. به طور مثال آهنگی داریم که نامش «گبری» است و قدمت آن به پیش از اسلام می‌رسد. در بخشی از دیلمان که گبرها زندگی می‌کرده‌اند، آهنگ «گبری» اجرا می‌شد. «رامشگران»، «سلحشوران» و «جامه‌داران» برخی دیگر از آثاری هستند که از گذشتگان دور باقی مانده‌اند و به ما رسیده‌اند.

آیا فعالیت اهالی موسیقی دیلمان صرفا اجرای بی‌کم و کاست آثار گذشتگان بود؟

خیر. به طور مثال اجدادم طهماسب‌بیگ و جعفر قلی‌بیگ خودشان آهنگساز و شاعر بوده‌اند. آنها حدود دویست قطعه دیلمان را بنیان گذاشته و اجرا کرده‌اند و آن آثار نسل به نسل و سینه‌به سینه به دیگر فعالان انتقال پیدا کرده است که آخرین بازمانده نسل‌شان من هستم. اجدادم و آدم‌های هم‌عصر آنها دغدغه‌شان بقای موسیقی دیلمان بوده است. آنها با اینکه نیاز به اجرا در جشن‌ها و عروسی‌ها نداشتند، اما در چنین محافلی مجانی به اجرای برنامه می‌پرداختند تا از فراموش شدن موسیقی منطقه جلوگیری کنند و آن را به نسل‌های پس از خود برسانند. طهماسب‌بیگ پیش از مرگش به جعفرقلی‌بیگ و او نیز به فرزندش مهدی‌بیگ وصیت کرد که موسیقی دیلمان را زنده نگه دارند. آنها در مقاطعی موسیقی را زنده نگاه داشته‌اند که نه تلویزیونی وجود داشته نه رادیو و اینترنت و ماهواره‌ای. نگهداری و انتقال موسیقی صرفا سینه به سینه بوده و محل اجرای آن نیز جشن‌ها و عروسی‌ها بوده و جز این راه دیگری وجود نداشته است.

پس از مهدی‌بیگ چه کسی راه او را ادامه داد؟

پس از مهدی‌بیگ، پدرم نصرالله بیگ راه او را ادامه داده و حال آخرین نفر از آن نسل من هستم که با وجود بیماری و دشواری‌های موجود تلاش می‌کنم موسیقی دیارمان را به فرزندانم و هم‌نسلان آنها برسانم.

نسل‌های پس از شما تا چه حد برای موسیقی دیلمان ارزش قائلند و آن را پاسداری می‌کنند؟

متاسفانه تهاجم فرهنگی و ورود و عمومیت یافتن سازهای غربی و تبلیغات کاذب موسیقی پاپ بر ذهنیت و نحوه فعالیت نسل‌های حال حاضر تاثیر گذاشته که نتیجه آن تولید آثار سخیفی مانند «جنتلمن» است. موسیقی نواحی مختلف ایران به نوعی موسیقی ملی ماست و جوانان آن را کنار گذاشته‌اند و به پاپ و دیگر سبک‌ها توجه دارند که اتفاق خوبی نیست. اما هم مردم گیلان و دیلمان و هم مردم مناطق دیگر ایران موسیقی خودمان را دوست دارند.

در اغلب مناطق ایران موسیقی وجهه‌ای فرازمینی و اعتقادی و گاه عرفانی دارد. در دیلمان وضعیت به چه شکل است؟

موسیقی آیین ماست و ما نیز همچنان آثار آیینی را اجرا می‌کنیم. این اعتقاد تا به آنجاست که پدرم با کمانچه بیماران را شفا می‌داد. همانطور که مردم برای درمان بیماری‌هایشان نزد طبیب و پزشک می‌روند،‌ نزد پدرم می‌آمدند تا برایشان کمانچه بنوازد و آنها معالجه شوند. این اتفاق هم می‌افتاد و آن افراد بیمار پس از حضور نزد پدرم مداوا می‌شدند و سر کارشان می‌رفتند. دلیل این اتفاقات ناشی از اعتقاد پدرم به کارش و سازش بود. در حال حاضر من و فرزندانم برای شناساندن موسیقی دیلمان تلاش می‌کنیم زیرا قومیت، اصالت و هویت ما با موسیقی‌مان شناخته خواهد شد.

خودتان که البته امروز دیگر جوان نیستید برای بقا و ادامه حیات موسیقی دیلمان چه کرده‌اید؟

چهل سال است که از اجدادم آموخته‌ام با موسیقی سطحی و «دی‌جی‌ها» و «ارگ» و «پرکاشن» مبارزه کنم و حال ناراحتی قلبی گرفته‌ام و به بیماری دچار شده‌ام با این حال دست از فعالیت نکشیده‌ام و نخواهم کشید. ساز را زمین نگذاشته‌ام و کم و بیش هم از من حمایت شده است.

منبع: خبرگزاری ایلنا